منوی اصلی
وصیتنامه شهدا
وصیت شهدا
لينک دوستان
پيوندهاي روزانه
نويسندگان
درباره

اخبار دانش آموزی
جستجو
مطالب پيشين
آرشيو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
کاربردی

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 8
بازدید دیروز : 45
بازدید هفته : 156
بازدید ماه : 156
بازدید کل : 19492
تعداد مطالب : 44
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1

پخش زنده حرم قالب وبلاگ
گالری عکس
دریافت همین آهنگ

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

سایت خدماتی بیست تولز

ابر برچسب ها
اخبارعلمی.فرهنگی. دانش آموزی شهرستان رباط کریم

پسربچهای که هرگز نمی خوابد:

پسر یک ساله بریتانیایی یکی از دو کودکی است که در جهان به سندرم "انجلمن" مبتلا است، وی بر اثر این بیماری نادر ژنتیکی به ندرت می خوابد،

 

حرف نمی زند و همواره لبخندی بر لبش نقش بسته است.

 

 

 

 

ریو ویکاری از سندروم انجلمن رنج می برد، بدین معنا که راه رفتن و صحبت کردن وی بعید است

 

 


به گزارش خبرگزاری مهر، ریو ویکاری پسر یک ساله با موهای فرفری از بیماری سندروم انجلمن رنج می برد،

این شرایط نادر به این معنا است که حرف زدن و راه رفتن وی بعید به نظر می رسد و کودک نیازمند مراقبت 24 ساعته است.

پزشکان وقتی تنها دو هفته از تولد این کودک می گذشت علائم سندرم انجلمن را در وی شناسایی کردند، از آن زمان تاکنون

 

وی قسمت اعظم زندگی خود را در بیمارستان سپری کرده و مورد نظارت و مراقبت چندین مشاور و پرستار قرار داشته است.

ریو همچنین زال است که این امر موجب نابینایی وی شده است اما در عین حال این کودک از نور و موسیقی لذت می برد.

 

 

جما و وین والدین این کودک درحال آماده کردن یک اتاق حسی برای وی در خانه خود هستند تا وی بتواند وقت بیشتری با والدین خود و دو برادر دیگرش که یکی هفت ساله و یکی چهار ساله است، بگذراند.

ریو در بیمارستان کودکان شفیلد بریتانیا که قسمت اعظم عمر کوتاه خود را از در آنجا سپری کرده از مراقبتهای ویژه برخوردار است.

جما مادر ریو در این رابطه می گوید: از آنجا که ریو نمی خوابد و می خواهد 24 ساعت بازی کند، ما برای خود شیفت تعیین کرده ایم

 

که بدون این کمکها رویارویی با این شرایط برای ما غیر ممکن بود.

 

 

 

 

ریو در این تصویر همراه مادر و برادرانش که همگی تلاش می کنند از تمیز بودن لوله تغذیه ریو اطمینان حاصل کنند

 

 

پزشکان درحال حاضر نای ریو را شکاف داده و لوله ای داخل گردن وی کرده اند که برای تغذیه وی مورد استفاده قرار می گیرد.

این لوله به دنبال آن شکل گرفت که مادر ریو مجبور بود برای نجات جان پسرش پس از مسدود شدن راه گلویش دست به کار شود.

وی در این رابطه می گوید: ریو درحال شیرخوردن بود که ناگهان کبود شد، شماره تلفن کمکهای اضطراری را شماره گیری کردم و

سپس روی قفسه سینه وی فشار آوردم، برای یک لحظه دیگر از دست رفته بود و پس از آنکه فشارها را روی سینه اش بیشتر کردم،

تنفس وی بار دیگر از سر گرفته شد و در آن لحظه نیروهای امدادی وارد شدند.
جما که از آموزشهای مراقبتهای اولیه برخودار است باید همواره از تمیزبودن لوله تغذیه ریو اطمینان حاصل کند، امری که سایر

برادران ریو نیز در این زمینه کمک می کنند.

جما یادآور شد: این لوله برای حیات ریو ضروری است، اما به زودی قرار است این لوله برای نخستین بار خارج شود و ما می توانیم صدای وی را بشنویم.

ریو قادر خواهد بود که صدا تولید کند اما هرگز موفق به حرف زدن نمی شود، موضوعی که تنها یکی از نشانه های سندروم انجلمن محسوب می شود.

 

سندرومی که بر رشد عقلی وی تأثیرگذار بوده و موجب اختلال در خواب وی شده است.

 

 

 

 

ریو به رغم نابینایی از نور لذت می برد

 

 

پس از سالها آزمایش ژنتیک سرانجام بیماری وی سندروم انجلمن تشخیص داده شد و براساس اظهارات مادرش دست کم از

 

این که می دانیم او به چه بیماری مبتلا است احساس آسودگی می کردیم.

به علت بغرنج بودن این شرایط تنها یک نمونه دیگر در دنیا با شرایط مشابه ریو وجود دارد و آن یک دختر یک ساله در آمریکا است.

این سندروم ابتدا در سال 1965 توسط دکتر هاری آنجلمن توضیح داده ش
د

 

 

 

 

 

 

علت:

همانطور که در تاریخچه ذکرکردیم علت ایجاد این سندروم دراغلب موارد از دست رفتن عملکرد قسمتی از کروموزوم 15(11.q1315)مادری است.

بیشترین مکانیسم این مسئله یعنی 75%موارد "حذف " است که منجر به فقدان این پروتیین در نورونها می شود.البته مکانیسم های دیگری نیز

دخالت دارند مانند )Translocationجا به جا شدگی)،دیزومی تک والدی در 7%موارد(هر دو کروموزوم 15 از یکی از والدین باشند كه در اين صورت اگر

از پدر به ارث برسد، آلل هاي پدري هر دو خاموش هستند و با فقدان اين پروتيين در نورونها مواجه هستيم و علايم ظاهر مي شوند.)جهشهایی در آلل مادری

در 15%موارد در‍‍ زن UBE3A  و ریز حذفهایی در 2-4%موارد که در دو حالت آخر عملکرد ّپروتیین UBE3A از دست می رود.

اگر در يك فرد با آلل پدري خاموش،آلل مادری دستخوش تغییر (حذف یا موتاسیون) شود سندروم آنجلمن بوجود می آید که اختلالات سیستم عصبی مرکزی 

 

مخصوصا ناحیه هیپوکامپال(یادگیری)و مخچه(تعادل) را بروز خواهد داد.اگر چه نورون ها به درستی ساخته شده اند ولی نمی توانند به خوبی عمل کنند.

 

 

پایه ژنتیک سندروم انجلمن:

شیوع در۱۵۰۰۰یا۳۰۰۰۰
معمولا در هنگام تولد تشخیص داده نمی شوند. شایع ترین سن تشخیصی بین سن ۳تا۷سالگی می باشد
.

روشهای مولکولی مثل FISH،یک حذف را در حدود ۷۰درصد افراد AS نشان داده است.فعالیت ژنی وابسته یا

 

مخصوص والد به عنوان نقش گیری ژنتیک خوانده می شود.
ژن یا ژنهای مسؤل
Asتنها در کروموزوم شماره ۱۵مادرفعال است.

اختلال در کروموزوم ۱۵ که از پدر به ارث می رسد، اختلال رشدی به نام سندرم پرادرویلی’PWS’را ایجاد می کند .

ژن PWS در نزدیک ژن AS قرار گرفته است ولی با هم فرق دارند. در ۱۹۹۷یک ژن در ناحیه حذف AS به نام UBE3A پیدا شد

که تقریبا در ۵%افراد AS دچار موتاسیون می باشد. این ژن یک پروتین را کدگذاری می کند که

 

ubiquitin protein ligaseنامیده می شود و عقیده بر این است که ژن UBE3Aعلت سندرم AS است.
همه ی مکانیسم های شناخته شده به عنوان علت سندرم
AS ناشی از عدم فعالیت یا فقدان این ژن است.

در مغز عادی نسخه برداری UBE3A که از پدر به ارث می رسد تقریبا به طور کامل غیرفعال است،لذا کپی به ارث رسیده

 

از مادر اکثر کارکردهای UBE3Aرا در مغز انجام می دهد.
انتقال ارثی موتاسیون
UBE3A از مادر علت سندرم AS،و انتقال ارثی UBE3A از پدر اثر قابل کشفی روی کودک ندارد.

در بعضی از خانواده ها موتاسیون UBE3A می تواند در بیشتر از یک عضو خانواده رخ دهد.
.
۳-علت دیگر سندرم AS در۲تا۳%موارد، دریافت هر دو نسخه کروموزوم
۱۵از پدر است که به آن ‘UPD’می گویند. در این حالت کودک هیچ نسخه ای از مادر دریافت نمی کند.در این وضعیت

 

حذف یا موتاسیون رخ نداده.بلکه کودک تنها ژن UBE3Aفعال را ندارد زیرا کروموزوم های ناشی از پدر تنها ژن های غیر فعال مغزی UBE3Aرادارا هستند.

4-چهارمین طبقه افراد دچار سندرم AS،۳تا۵%موارد،دارای نسخه های کروموزوم شماره ۱۵از هر دو والد هستند:

ولی کپی به ارث رسیده از مادر به همان شکلی کار می کند که کروموزوم ۱۵پدر باید کار کند.
به این حالت نقص در شکل گیری می گویند
.
بعضی از افراد
AS که دچار این نقص هستند دارای حذفهای خیلی کوچکی در ناحیه ای موسوم به مرکز شکل گیری یاIC هستند.

در بعضی موارد Asبوسیله ی نقصهای شکل گیری در بیش از یک عضو خانواده رخ می دهد.

 

۵-سایر تغییرات غیر عادی کروموزومی ۲%،ترتیب مجدد غیرعادی کروموزومی

 

.۶-علتهای ناشناخته ۱۵% ،همه ی تست های تشخیصی منفی هستند

AS

 

تقریبا همه ی این کودکان دارای ناتوانی ذهنی،تأخیر در تکلم،یادگیری زبان ورشد

کند مهارتهای حرکتی هستند.مسأل رفتاری غالبا بیش از۸۰% دیده می شود.

رشد سر نامناسب و تأخیر یافته،معمولا منجر به میکروسفالی در سن ۲ سالگی.

 

تشنجها معمولا بعد از ۳ سالگی شروع می شوند.

 

نوار مغزی غیر عادی
چرخش زبان،اختلالات مکیدن و قورت دادن

 

مسأل تغذیه در خلال نوزادی

 

دستهای خم شده و رو به بالا در خلال راه رفتن

 

حساسیت زیاد به گرما

 

دهان بزرگ،فاصله زیاد بین دندانها

 

جویدن افراطی و رفتارهای دهانی

 

آرواره ی پایین جلو آمده و برجسته

 

زبان بیرون آمده و داما در حال چرخش

 

زبان وتکلم در سندرم آنجلمن

 

بعضی از کودکان Asظاهرا دارای درک مطلب کافی برای تکلم

هستند ولی حتی در بالاترین کارکرد تکلم محاوره ای رشد نمی کند.

 

افراد کمی ۱تا۳کلمه صحبت می کنند.

کودکان AS که به علت به ارث بردن هردو کروموزوم ۱۵از پدر یا به خاطر یک حذف خیلی کوچک به این

 

سندروم مبتلا میشوند شاید دارای مهارت های کلامی و شناختی بهتری باشند هرچند تلفظ انها بسیار ضعیف است.

 

نوزادان و کودکان

 

اغلب کمتر گریه می کنند و دارای صداهای نوزادی کمتری هستند.

 

کلمه تنها و آشکار مثل«ماما»شاید در ۱۸-۱۰ماهگی رشد کند ولی

خیلی کم و بدون معنای نمادین مشخصی بیان می شود.

 

در۴-۲سالگی تکلم دچار تأخیر می شود ولی مشخص نیست که کودک

 

کوچکAS چطور از نظر کلامی ارتباط برقرار می کند.گریه کردن و

 

سایر صداهای حنجره نیز شاید کاهش یافته باشد.

 

در سه سالگی این  کودکان شروع به ایجاد نوعی زبان غیر کلامی می کنند

 

بعضی ها به اجزإ بدن اشاره می کنند و بعضی از نیازهای خود را بوسیله

 

حالتهای ساده بدنی نشان می دهند ولی در فهم و پیروی از دستورات خیلی بهتر

 

هستند.

 

سایرین که دچار صرعهای تشنجی یا بیش فعالی شدید هستند نمی توانند به

 

اندازه کافی برای کسب مراحل اولیه ارتباط از خود توجه نشان بدهند مثلا در

 

ایجاد و حفظ تماس چشمی دچار مشکل هستند.
مهارتهای زبان غیرکلامی این کودکان خیلی فرق می کند بطوریکه آنهایی  

 

که خیلی پیشرفته هستند قادر به یادگیری زبان اشاره و استفاده از وسایل کمکی مثل تخته ارتباط تصویری هستند.

 

 

 

 

بطور کلی علایم بالینی این سندرم :

علايم مشترک در بین مبتلایان:تاخیر تکاملی - اختلال در تکلم - اختلال در حرکت و تعادل)آتاکسیا) - و شیوه رفتاری خاص:

ترکیبی از خنده یا لبخند، ظاهر سرخوش، شخصیت تحریک پذیر و غالبا با حرکت دست ها و تمرکز کوتاه.

علایم در 80درصد موارد:رشد دورسر نامتناسب و با تاخیر- تشنج با شروع زیر 3 سالگی- نوار مغز غیر طبیعی و خاص.

علایم در 20درصد موارد:  رنگ روشن پوست و چشم- بیرون آوردن زبان و اختلالات بلع- مشکلات تغذیه در شیرخوارگی-

افزایش حساسیت به گرما- دندانهای با فاصله- دستها در حالت خمیده از آرنج و رو به بالا- تمایل زیاد به آب- اختلال خواب(کم خوابی)- آبریزش از دهان و...

 

این سندرم یک بیماری دژنراتیو نيست.علایم بالینی با افزایش سن تغییر می کنند.افزایش فعالیت و الگوهای خواب آنها بهبود می یابد.

تشنج کاهش می یابد و نوار مغزی انها نیز حالت طبیعی تری دارد.خصوصیات چهره آنها باقی می ماند وقابل شناسایی خواهد بود.

بزرگسالان می توانند غذا را با قاشق و چنگال بخورند و هم چنین کارهای ساده روزمره خود را انجام دهند. هم چنين توانايي

 

زندگي آنها بهبود مي يابد.مشکل شایعی که با افزایش سن برای آنها ایجاد می شود چاقی است بویژه برای زنان.

ودرمان آن:

درمانی برای این سندرم تا کنون کشف نشده است.برخی خانواده ها داروهایی مانند ملاتونین را برای رفع مشکلات خواب می دهند؛

زیرا افراد مبتلا حداکثر 5 ساعت می خوابند.هم چنین داروهای ملین را برای تسهیل حرکت روده ها می دهند.داروهایی نیز می دهند

که حملات ناگهانی را بهبود می دهد.فیزیوتراپی نیز برای حرکت مفاصل و جلوگیری از سفت شدگی آنها انجام می شود.

این افراد تمایل زیاد برای ارتباطات غیر کلامی(زبان اشاره)با افراد دیگر دارند تا محدودیت خود را جبران کنند.

هم چنین تمایل زیادی به بازی دارند و فعالیت آنها زیاد می باشد.

 

 

 




برچسب ها :

محققان هندی می گویند:زبان می تواند علائم سرماخوردگی، تب، زردی، سردرد یا مشکلات روده را نشان داده و به پزشکان در تشخیص بیماری کمک کند.

یک زبان سالم باید صورتی، تمیز و پوشیده از پرز باشد. اما زبان های ملتهب، قرمز ،

سیاه یا سفید می تواند نشانه ابتلا به یکی از بیماری هایی مانند برفک یا یک واکنش آلرژی زا باشد.

محققان هندی می افزایند،زبان سیاه و تغییر رنگ داده شده نشانه مصرف زیاد آنتی بیوتیک است یا نشانه رشد

بیش از حد قارچ بر روی زبان بیماران مبتلا به اچ.آی.وی است.

از سوی دیگر شیارهای طویل بر سطح زبان، نشانه ای از عفونت مقاربتی، سفلیس است. زخم روی زبان زنگ هشداری

در زمینه ابتلا به بیماری کرون یا کولیت اولسراتیو است و یک زبان «فربه و صاف» نشانه کمبود ویتامین B12، آهن یا کمبود فولات و کم خونی است.

همچنین زخم یا برآمدگی روی زبان یا خونریزی بی دلیل می تواند نشانه ابتلا به سرطان دهان باشد.

ایرنا




برچسب ها :

آیا تا حالا جوگیر شده‌اید؟

سراسر دنیا را وجب به وجب بگردید ملتی پیدا نمی‌كنید كه مردمان آن بتوانند مثل ما جوگیر شوند، خالصانه عرض می‌كنم،

حداقل در این یك مورد مردمان هیچ كشوری به گرد پای ما هم نمی‌رسند. سرعت جوگیر شدن ما آن قدر بالاست

كه خود ما هم غافلگیر می‌شویم، اما باز جای شكرش باقی است كه این جوگیر شدن ما با همان سرعت و شدتی

كه اوج می‌گیرد، فروكش هم می‌كند. ....

بگذریم. تا به اینجا هر چه خوانده‌اید مثلا مقدمه بوده، اصل مطلب مانده است كه اگر آن را هم نخواندید، زیاد مهم نیست.

لپ كلام همان بود كه گفتیم، اما تا آخر مطلب را اگر خواندید، لطفا جوگیر نشوید و برای ادای احترام فیزیكی، دسته

جمعی به محل كار ما مراجعه نكنید.

اما اصل گزارش را با یك شیوه نوین و ابداعی! با چند سوال شروع می‌كنیم. (اوج خلاقیت ما)

ـ اول این‌كه چرا ما این همه جوگیر می‌شویم؟ (كلا توضیح دهید)

ـ ریشه اصلی این جوگیر شدن سریع و دائمی ما كجاست؟ (نشانی دقیق محل ریشه مورد نظر است)

ـ شما تا به حال چندین و چند صد بار جوگیر شده‌اید؟ (به ده رقمی‌ها جایزه داده می‌شود)

ـ تاكنون چندین بار به دلیل جوگیر شدن در مسائلی كه هیچ اطلاعی از آن ندارید، دخالت كرده‌اید؟ (دوست ندارید، پاسخ ندهید)

ـ به نظر شما این جوگیر شدن‌ها ریشه روانی دارد؟ (البته كه ندارد. تا نظر شما چه باشد)

ـ آیا تاكنون به دلیل جوگیر شدن بی‌موقع شرمنده شده‌اید؟ (پاسخ منفی پذیرفتنی نیست)

برگردیم سر اصل مطلب، یعنی همان آگاه كردن شما از موضوعات مختلف اما این بار انواع جوگیر شدن در ایران

امروز و چه بسا در جهان امروز، البته با ذكر این نكته كه تمامی داستان‌های نقل شده واقعی است، به جان

خود (آخر كلمه خود را آن‌گونه كه دوست دارید كامل كنید، مثلا، م بگذارید، یا ت یا ش بگذارید یا ....) راست می‌گویم.

چون کارشناسان می‌گویند برای اصلاح جامعه باید اعضای آن برای تغییر عادات اشتباه خود اراده کنند.

جوگیر شدن در تكه پاره كردن تعارف

تعارف كردن تا اندازه‌ای كه احترام خود را به طرف مقابل نشان دهیم خیلی خوب است، اما ادامه دادن آن مشكل آفرین

و دردسرساز است. خدا آن روز را نیاورد كه در تكه پاره كردن تعارف جوگیر شویم، مثل همین: شام تشریف بیاورید پیش ما.

نه، قربان شما. تعارف می‌كنید؟ نه، به خدا چه تعارفی. پس حتما بیایید. نه جان تو، از اكباتان تا تهرانپارس كه بیایم ساعت

12 شب می‌شود. اشكال ندارد ما بیدار هستیم. تعارف نمی‌كنم. جان من بیا. خیلی ممنون. مرگ من بیا. یك شب

دیگه ان‌شاءالله. نكند از ما بدت می‌آید! این چه حرفیه. پس جان عزیزت پاشو بیا .... یك ساعت بعد، مرد حسابی

دارم التماست می‌كنم پاشو بیا دیگه، الو، الو، الو .... بی‌معرفت قطع كرد.

داشتیم از رستوران محل كارمان خارج می‌شدیم كه .... شما بفرمایید. نخیر شما بفرمایید. نه آقا شما بزرگ‌ترید،

اول شما بفرمایید. نخیر، این چه فرمایشی است، شما سمت راست هستید اول شما بفرمایید. تا این‌كه آقا رضا

از روی احترام آنچنان دست من را كشید كه آستین پیراهنم از شدت احترام ایشان داشت پاره میشد. سعید خان هم كه

جوگیرتر شده بود اصرار داشت كه اول حاج آقا به دلیل محاسن سفیدشان تشریف ببرند. به همین دلیل مدام از پشت،

حاج آقا را هول می‌داد و می‌گفت: جان حاج آقا نمی‌شود. اول شما بفرمایید. حاج آقا هم مقاومت می‌كرد تا این‌كه طفلك

حاج آقا با مخ رفت تو دیوار رستوران و بی‌زبان كف رستوران پخش شد، اما سعید خان باز هم ول كن نبود و زیر لب می‌گفت:

از بس این حاج آقا یك دنده است.

جوگیر شدن در رانندگی

امروز بعد از حدود یك ماه برای اولین بار توانستم قلمی دست بگیرم و خاطره آن روز مصیبت‌بار را بنویسم. داستان از

این قرار بود كه داخل خودروی پیكان مسافركش از بزرگراه همت به سمت غرب در حال حركت بودیم. همه چیز خوب و عالی بود.

هوا بهاری و خورشید در سینه آسمان آبی و ترافیك هم به قول همان خانم داخل رادیو زیبا و در حال حركت بود تا این‌كه

بغل دستی من به خودروی پژویی كه داشت بین سایر خودروها لایی می‌كشید اشاره كرد و گفت: عجب دست

فرمونی داره! كه‌ ای كاش زبانش را مار می‌گزید و این حرف را نمیزد. بعد از آن بود كه پرواز با پیكان را تجربه كردیم!

و فهمیدیم پرواز كردن كار ساده‌ای است اما فرود آمدن سخت دشوار است! خلاصه آقای راننده كه به غیرتش برخورده بود

گفت: جون شما الان سوكسش! می‌كنم و ما هر چقدر سعی كردیم او را از سوسك كردن آن راننده بیچاره منصرف كنیم

فایده‌ای نداشت كه نداشت. مدام زیر لب زمزمه می‌كرد: الان دست فرمونی نشونتون بدم كه تا عمر دارین فراموش نكنین.

چقدر هم راست می‌گفت، واقعا من یكی تا آخر عمرم فراموش نمی‌كنم، البته پرواز با پیكان چیز ساده‌ای نیست

كه براحتی بتوان فراموش كرد. همه چیز داشت بخیر می‌گذشت تا رسیدیم به قسمت فرود پیكان در اتوبان.

عرض كردم كه فرود كار سختی است آن هم روی گارد ریل وسط اتوبان!

جوگیر شدن تماشاگران فوتبال

یك ساعتی از اتمام مسابقه فوتبال گذشته بود، اما رگ‌های گردنش هنوز بشدت متورم بود. در طول زندگی پربارش

به مرغ هم لگد نزده بود چه برسد به توپ فوتبال، اما با عصای زیر بغلش قسم می‌خورد اگر داخل زمین بود

حداقل ٥ گل میزد. جوگیرتر كه میشد معتقد بود تیم مورد علاقه‌اش بالای ١٠٠ درصد طرفدار دارد. اگر با او

وارد بحث می‌شدید برای اثبات این‌كه تیم آنها پرطرفدارترین تیم جهان است دلایل قانع‌كننده‌ای داشت كه مو لای درزش نمی‌رفت.

جوگیر شدن در خرید

خدا آن روز را نیاورد كه فامیلی، دوستی، همسایه‌ای، كسی جسارت كند و چیزی بخرد. آرام و قرار از ما گرفته می‌شود

و شب و روز ما یكی می‌گردد و تا لنگه همان چیز را نخریم آرام نمی‌نشینیم.

هر سال برای عید دیدنی به منزل زوج جوان ٧٠ ساله‌ای كه از بستگان دور ما هستند و وضع مالی نسبتا خوبی دارند

می‌رویم. امسال هم به رسم عادت برای عید دیدنی به منزل آنها رفتیم. خیلی تحویلمان گرفتند و برای ما میوه پشمالو آورده بودند.

بنده خداها شنیده بودند كه خرید میوه درشت نشانه پولدار بودن است به همین دلیل برای همه نارگیل خریده بودند.

از مایكروویو جدیدشان زیاد راضی نبودند. طوبی خانم می‌گفت: هر چی تخم‌مرغ می‌گذاریم آن تو منفجر می‌شود.

یك فروند ماشین ظرفشویی هم خریده بودند به این بزرگی، اما طوبی خانم هنوز نفهمیده بود كه دستگاهی چنین پیشرفته

چرا لباس‌ها را خوب نمی‌شوید.

جوگیر شدن در پیروی از مد

برای پذیرش هر نوع پوششی كافی است ٢٠ ثانیه روی مخ ما كار كنند. (مثلا بگویند خیلی به رنگ پوست شما می‌آید).

در ثانیه بیست و یكم مشغول شمارش پول برای خرید همان جنس هستیم. تلخ‌ترین خاطره زندگی یكی از دوستان من

مربوط به زمانی است كه برای اولین بار پای البسه‌ای عجیب و دراز به نام كراوات به خاندان آنها باز شد. بعد از ورود این

شیء ناشناخته به خاندان آنها، تعداد مردهای فامیل به طرز وحشتناكی كاهش پیدا كرد. اگر چه بعد از تحقیقات

مشخص شد كه همه آنها بر اثر خفگی از دنیا رفته‌اند! اما بالاخره فهمیدند اگر از كراوات هم استفاده نكنند،

باز هم می‌توانند شیك پوش باشند یا حداقل قبل از جوگیر شدن و استفاده از كراوات روش درست گره‌زدن آن را بیاموزند.

جوگیر شدن در دادن اطلاعات غلط

اگر خدای نكرده كسی جرات كند و از ما بپرسد كه در فلان كار واردید، تا طرف به خاطر سوال نسجیده‌اش به غلط كردن نیفتد

دست از سرش بر نمی‌داریم.
ای آقا مگر خبر ندارید؟ من تمام وسایل برقی خودمان را تعمیر می‌كنم. جاروبرقی شما خراب شده؟ كاری ندارد، پشت موتور

جاروبرقی یك سیم هست كه ...

دو ساعت بعد .....

ـ اكبر آقا جاروبرقی را كه یادت هست، همان كارها را كه گفتی انجام دادم، اما از آن موقع به بعد تا جارو را به برق وصل می‌كنیم

كنتور كل ساختمان می‌پرد!

ـ جان من؟! خیلی جالب است آخر جارو برقی ما هم همین جوری شده بود.
خب اكبر آقا جاروی خودتان را چه كار كردید؟

ـ هیچی بردم تعمیرگاه البته زیاد خسارت ندیده بود فقط موتورش سوخته بود!

ـ مرد حسابی جارو برقی فقط موتورش مهم است، چیز دیگری كه ندارد.

ـ ای بابا، لوله به آن درازی را نمی‌بینی می‌گویی فقط موتورش مهم است؟

ـ خدا وكیلی از مسائل فنی هیچ سر رشته‌ای نداری.

جوگیر شدن در خالی بندی

با شاخ و برگ دادن به یك موضوع ساده آن را در حد یك اتفاق بزرگ جلوه می‌دهیم و گاهی هم ابرقهرمان می‌شویم!

پیرزنی را از یك خیابان خلوت رد می‌كنیم، اما زمانی كه موضوع را برای دیگران بازگو می‌كنیم، می‌گوییم سیل تا زانوی ما آمده بود

و آتشفشان در حال فوران بود، در همین حال كه پیرزن روی كول من سوار بود، یك دایناسور از روبه‌رو به ما حمله كرد، مانده بودم چه كار كنم،

پیرزن را بندازم و فرار كنم كه این كار اصلا جوانمردانه نبود.

گفتم: مادر شنا بلدی؟

گفت: نه، پسرم

وضعیت خیلی بدی بود. یكدفعه دیدم كه یك هلیكوپتر در ارتفاع پایین در حال پرواز است. پریدم و یك دستی هلیكوپتر را گرفتم.

مرد حسابی مگر می‌شود همچنین كاری كرد؟

خب مجبور بودم شما اگر جای من بودید چه كار می‌كردید؟ چاره‌ای نداشتم. تازه خدا را شكر كه یك دست من خالی بود وگرنه مجبور

می‌شدم هلیكوپتر را با دندان بگیرم.




برچسب ها :